به گزارش بشری خبر، در این روزها که فضای مجازی گاه جای میزهای تصمیمگیری را گرفته و مسئولیتها در میان توییتها و هشتگها دستبهدست میشود دیگر کمتر کسی از عمل سخن میگوید، گویی مدیریت خلاصه شده در بیانیههای آنلاین و وعدههای دیجیتال.
اما در میانهی این هیاهوی مجازی نگاهی به «فال حافظ» شاید از هر تحلیل سیاسی کارسازتر باشد؛ چراکه همانگونه که شاعر گفت، «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست».
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد.
حبابوار از نشاط، کلاهی براندازم از سر،
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد.
ای صاحب فال، بدان و آگاه باش که تار مویی از کلاه ما کم نشده است! تا زمانی که آشوریانِ روزگار زمام امور را در توییتر به دست دارند و دیگر پشتمیزنشینان، هشتگ کلاهفرنگی را ترند میکنند، گویی عمارت در پر قو آرام گرفته است.
حال اگر آن پر قو هم نباشد، بنا را به موزه لوور میسپاریم؛ نهایتش این است که علاقهمندی به آثار باستانی، آن را با اسکوتر زیر بغل میزند و با خود میبرد مهم این است که سالم بماند!.
ای صاحب فال، غم مخور و دل غمین مدار؛ چراکه پس از رفع فیلترینگ، مسئولان بیش از پیش میتوانند امضا جمع کنند و توییت بزنند. به این ترتیب نهتنها آثار باستانی را حفظ خواهند کرد، بلکه مشکلاتی چون معیشت، اقتصاد، ازدواج و فرزندآوری را نیز با همین روش حل خواهند نمود!.
در پایان سخن، حافظِ شیرینسخن نیز گویی در برابر این اوضاع شعر کم آورده و تفألی به سعدی زده است: سعدیا گرچه سخندان و مصالحگویی، به عمل کار برآید به سخندانی نیست.